در فرهنگ ایران، زن از جایگاه والایی برخوردار است. به گونه ای که ایرانیان باستان روز پنجم اسفند ماه را روز بزرگداشت مادر، زن، مهرورزی و عشق نام نهاده اند. در این روز که به روز «مزدبگیران» نیز معروف بوده است . . .
تصویر ذیل خدیجه خانم (معروف به پرنسس دختر محمدعلی شاه قاجار ) در سنین جوانی بهنگام تبعید در بندر اودسای روسیه را نشان می دهد. محمدعلی شاه پادشاه مستبد قاجاریه و دشمن شماره یک مشورطه بعد از فتح تهران توسط مشروطه خواهان، به همراه خانواده خود به روسیه تبعید شد.
فرهنگ سینه به سینه ایران زمین به شکل نماد بر سردر خانه های تهران، حکایت دوران است. از جمله نمادهای نشسته بر سردرخانه ها می توان به عناصر قالب گل نیلوفر، شمسه، اژدها، طرحهای اسلیمی و آجر چینی اشاره نمود.
تیمسار نعمت الله نصیری که از 10 بهمن 1343 تا 17 خرداد 1357 به مدت 13 سال، دوران طولانی مدتی را به عنوان ریاست ساواک منصوب بود و دوران وی یکی از خونبارترین دوران ساواک بود؛ به پاس خدمات خود ، نشان فرهنگی(!) و درجه یک خدمت از جانب وزیر فرهنگ پهلوی اخذ می نماید.
رژیم پهلوی با آنکه به خوبی آگاه بود اسلام حربه و ابزاری جهت سرپوش گذاشتن سازمان در برخی از فعالیتهای حزبی است؛ اما درصدد بود با اطلاق و یا به کارگیری اصطلاح «مارکسیسم اسلامی» وجهه و چهره اسلام را نزد مردم مخدوش نماید.
چنانکه از سفرنامه های ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه به اروپا بر می آید در تمام مدت شام که پادشاهان و هیات همراهشان به خوردن مشغول بودند؛ ارکستر درباری با نواهای دل انگیز برای آنان نوا سر می دادنند . . .
در دو ماه محرم و صفر تهران عزاخانه حقیقی بود. از هیچ نقطه و به هیچ بهانه صدای ساز و آواز بر نمی خاست و مجلس سروری برپا نمی شد؛ مگر سلام تحویل که در دو ماه مزبور با تمام کیفیت منعقد می گردید.
ناصرالدین شاه آنچنان که از برخی دستاوردهای وارداتی غرب می هراسید، برخی دیگر را بسیار با علاقه دنبال می کرد. از جمله آنکه به شدت از گسترش روزنامه های آزاد بیمناک بود و می ترسید آنها اساس سلطنتش را بر هم زنند.
بهشت زهرا، ابن بابویه، مسجد فیروزآبادی و ظهیرالدوله تمام قبرستانهایی است که بسیاری از اهالی ادب این مرز و بوم را در خود جای داده است. در ادامه بدون هیچگونه توضیحی تصاویر مزار شخصیتهایی چون جلال آل احمد، میرزاده عشقی، رهی معیری، فروغ فرخزاد و . . . آمده است:
در خاطرات و سفرنامه های جهانگردان خارجی از ایران تصاویر مختلفی از ایران و جامعه ایرانی ارائه شده است. فلاندن در سفرنامه خود به یکی از این خصوصیات جامعه ایرانی این چنین اشاره می کند. «ایرانیان آری می گویند ولی چون «نه» عمل می کنند.
سنت دفن آیین زرتشتی بر اساس آنچه در اوستا ذکر شده است در ایران باستان رواج داشته است. طبق این سنت پیروان دین زرتشتی از دوره هخامنشی تا اواخر دوره ساسانی، به روشهای مختلف مردگان خود را به خاک می سپردند.
پوشیدن لباس نو در نوروز اعتقاد و باوری قدیمی است که از دیر باز باب بوده است. و به اعتقاد برخی این رسم از طبیعت اخذ شده است. این باور کهن را در نوشته ها، توصیه ها و توصیف های نوروزی همواره می بینیم که از طبیعت پیروی کنیم، از درختان یاد بگیریم و با آمدن بهار، لباس نو بپوشیم که شگون شادمانی و آرامش است.
در زمان های گذشته، نیازهای دفاعی و جنگی، حکم می کرد که ساختار های دفاعی را در منطقه ای که بیابانی و خشک است و کوه های چندانی هم ندارد، قرار دهند تا در صورت یورش مهاجمان، شهر دارای ساختار دفاعی مطمئن و غیر قابل نفوذ باشد.
آمریکایی ها که از قدیم در ایران نظامی داشتند هر وقت احتیاج پیدا می کردند از پایگاههای ایران و امکانات ایران با صلاحدید خود استفاده میکردند... حالا بماند که چقدر سوخت مجانی میزدند و اصلا کل بنزین هواپیماها و سوخت کشتی هایشان را از ایران می بردند...
نقل است سپهسالا صدراعظم اصلاح طلب ناصرالدین شاه زمانی نگران بدگویی مخالفان از خود نزد شاه بود. ناصرالدین شاه برای رفع این سوء تفاهم متن شیوایی را خطاب به صدراعظم خود نوشته که حاوی نکاتی جالبی است . . .
واردات چای تا عصر قاجار کمابیش از هند و چین توسط بازرگانان صورت می گرفت اما در زمان ناصرالدین شاه قاجار بود که وی مجوز کشت چای را در داخل ایران صادر کرد و در کمتر از ده سال چای به نوشیدنی اول مردم تبدیل شد و جای قهوه را گرفت.
در دوران قدیم شاگردان در درسهای موسیقی دانان معروف شرکت می کردند و با رفت و آمد متوالی نه تنها ردیف را می آموختند، بلکه از روحیه و سبک استادشان نیز تاثیر می گرفتند. در ابتدا، مدارس متعددی در تهران وجود داشتند و علاوه بر پایه های سنتی، امکان فراگیری قواعد نت خوانی و موسیقی اروپایی نزد چند هنرمند از جمله «حسین هنگ آفرین» یا «ابراهیم آژنگ» که در دارالفنون ...
از مظالمی که به مازندرانی ها شده کسی درست آگاه نیست. آقایان! شنیده اید دکان را یک ریال، خانه را سیصد دینار (شش شاهی) و ملک مزروعی را به عشر عایدات سالیانه اش با تهدید و حبس از دست صاحبانش بیرون آوردند . . .
رضا شاه تصمیم قطعی گرفته بود که یک نفر هم از اشخاصی که مطیع او نباشد انتخاب نشود. من در مجلس برخلاف این اقدامات حرف زدم و این باعث آن شد که دوباره اطراف منزل من را مفتش گذاشتند . . .